محل تبلیغات شما

تا که چشمت مثل موجی مسخ از من می گذشت
جای خون انگار از رگهایم آهن می گذشت

می گذشتی از سرم گویی که از روی کویر
با غروری سر به مهر ابری سترون می گذشت

یا که عزراییل با مردان خود با ساز و برگ
از میان نقـب رازآلود معدن مـی گذشـت

قطعه قطعه می شدم هر لحظه مـثل جمله ای
که مردد از لبان مردی الکن می گذشت

ساحران ایمان می آوردند موسی را اگر
ماه نو از کوچه ها در روز روشن می گذشت

شوق انگشتان من در لای گیسوهای تو
باد آتش بود و از گیسوی خرمن می گذشت

کلبه ای در سینه ی کوهم کسی باور نکرد
حجم آواری که بر من وقت بهمن می گذشت

می گذشتم از تو پنداری که سربازی اسیر
دست بر سر از صف اردوی دشمن می گذشت

آتشی از عشق در من شعله ور بود و نبود
هیچ کس آگاه از جنگی که در من می گذشت

عروس برف زیبا کرده این شب‌ها خراسان را

ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات

من با کسی رازی ندارم مرد و مردانه

گذشت ,گذشتمی ,چشمت ,تو ,ای ,سر ,می گذشت ,من می ,می گذشتمی ,در من ,بود و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانــــشـــــکده مــهــنــدسی نـــــفـــــــت و گــــــاز گـچـــسـاران mormyesiare نمونه سوال هفتم ، هشتم ، نهم ،دهم ، یازدهم ، دوازدهم --نوبت اول و نوبت دوم **"قیزیل گول"** (شعر و داستان) tumbmasequa anlidise سرزمین اوتاکو ها . parsianitg fabloficsync چگونه علائم بیماری های دهان و دندان را تشخیص دهیم