محل تبلیغات شما

تا زمانی که جهان را قفسم می دانم

هر کجا پر بزنم طوطی بازرگانم



گریه ام باعث خرسندی دنیاست چو ابر

همه خندان لب و شادند که من گریانم

 

حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشت

بوی پیراهن یوسف بدهد دستانم

 

زندگی مثل حصاری ز غم و دلتنگی است

مرگ ای کاش رهایم کند از زندانم

 

بیت آشفته ایَم در غزلی ناموزون

میل دارم که ردیفی بدهد پایانم.

عروس برف زیبا کرده این شب‌ها خراسان را

ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات

من با کسی رازی ندارم مرد و مردانه

  ,رهایم ,کند ,ای ,زندانم ,بدهد ,کند از ,کاش رهایم ,ای کاش ,مرگ ای ,از زندانم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

داستانهای من (نویسنده گیتی رسائی) قاتــــــــــــــی & پاتــــــــــــــی nightidesor هموار کنکور gratpofeadick دعاهای ملكوتی ماهان chicbihostwin buphycalto Donald's collection