محل تبلیغات شما

روحم از مکه ی چشمان تو هجرت می کرد
کفر تو داشت به این مرد خیانت می ‌کرد

این همان امی دلبسته به قرآنت نیست
که در آغوش تو احساس نبوت می کرد؟

طرف دخمه ی ابلیس و خدا می رفتی
مردی از داخل من داشت صدایت می کرد

اقرا باسم غزل تازه ی من، باور کن
شعر من تازه تو را داشت هدایت می کرد

تازه وقتی که بنی هاشم آغوشم داشت
به ابوطالب دستان تو عادت می کرد

از تو تحریم شدم ، زنده به گورت کردند
توی آغوش قریشی که جهالت می کرد

عمرو بودم علی چشم تو بر من افتاد
ذوالفقار از همه اعلام برائت می کرد

دیشب انگار کسی گریه کنان بر سر چاه
مترقی تر از این جامعه صحبت می کرد

شهر آلوده به ویروس هماغوشی بود
کاش این درد به من نیز سرایت می کرد

عروس برف زیبا کرده این شب‌ها خراسان را

ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات

من با کسی رازی ندارم مرد و مردانه

تو ,ی ,ویروس ,تازه ,آغوش ,هماغوشی ,به ویروس ,می کرد ,ویروس هماغوشی ,هماغوشی بود ,داشت به

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دُنْیایـ عَجیــب وَ غَریـــبــِ منــ... گلگشت تخته جان reytreadtodi فروش تکی و عمده پوشاک ترک موشن کنترل - سیستم های کنترل حرکت - پارس اتوماسیون Raul's notes زینب 1377 maulidcacu جاده ی زندگــــــــــــــــــی کیمیا